سرعين، روستاي پنج ستاره

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه


در سال‌هاي اخير گردشگران ايراني در دامنه‌هاي قلۀ سبلان، تفرجگاه شگفت انگيزي يافته اند كه به باور بسياري از آنها چند روز اقامت در آن به مراتب مفرح‌تر و دلپذيرتر از سفر به دوبي و آنتاليا است و صد البته بسيار ارزان‌تر از آنها. مضافاً اين كه يك سفر چند روزه به اين تفرجگاه دردسرهاي تدارك ويزا و بليت هواپيما هم ندارد.از همين رو هر سال در فصل تابستان، به ويژه در مرداد ماه، صدها هزار مسافر از چهار گوشۀ كشور راهي اين تفرجگاه شگفت انگيز مي‌شوند و به اصطلاح از گرد راه نرسيده وبعد از جا به جا شدن در يكي از ۱۵۰هتل پر ستارۀ يا دست و پا كردن جائي براي بيتوته در پياده‌رو‌ها، بلافاصله با شوق و ذوق غريبي خود را به صف پرازدحام خريداران بليت ورودي به يكي از چشمه‌هاي ۹گانۀ آب معدني مي‌رسانند تا هرچه زودتر تن به آب‌هاي گرم و شفا بخش حمام‌هاي سر باز و سرپوشيدۀ آن بسپارند.

اين مكان البته سرعين (يعني سرچشمه) نام دارد و همگان با اين نام كما بيش آشنا هستند.
روستاي سرعين از قديم به داشتن چشمه‌هاي جوشان آب‌هاي معدني، كه درجۀ حرارت آنها از صفر تا ۱۰۰ درجۀ سانتيگراد متفاوت است و شفابخش بودن آنها در معالجۀ انواع بيماري‌ها، زبانزد مشتاقان آن است. همۀ آنها، جز يكي، نام‌هاي محلي، مانند "گامش گلي"، " ساري سو" و "قره سو" و غيره دارند.

اما يكي از آنها به گويش محلي "يارنال" (=ژنرال) ناميده مي‌شود كه داستاني دارد از اين قرار كه در سال۱۹۰۱(= ۱۲۸۰ خورشيدي) يك ژنرال روسي كه به ايران آمده بوده در اين چشمه استحمام كرده و بيماري جلديس شفا يافته و به اين مناسبت اين چشمه "يارنال" ناميده شده است.

افزون بر آب‌هاي معدني، هواي مفرح و آسمان نيلگون، مراتع و چشم اندازهاي سرسبز و پر گل دامنه‌هاي سبلان و قلۀ باشكوه و پر برف آن، به اضافۀ عسل بسيار خوش عطر آن از روزگاران كهن براي غالب ايرانيان شناخته بوده است و اين جاذبه‌ها با همۀ اعتبار و اهميت شان تازگي ندارد.

آنچه تازگي دارد مقام وموقعيت و چشم انداز امروزي اين "شهر" است كه تازه وارد را به حيرت و شگفتي دچار مي‌سازد. در درۀ دور افتاده اي در ۳۰ كيلومتري اردبيل، كه بر سر راه جائي هم قرار ندارد، در طول كمتر از يك دهه، از دل يك روستاي به غايت ساده و سنتي، كه خانه‌هاي دهقاني و ديوار‌هاي گلي آن هنوز هم اينجا و آنجا ديده مي‌شود،و تا همين چندي پيش توسط يك كدخدا اداره مي‌شد، شهري سر بر آورده است كه تلألؤ نور و نئون‌هاي رنگين آن از دور مانند سرابي چشم را خيره مي‌كند واگر اغراق نباشد چشم انداز نيويورك و بلاتشبيه جزيرۀ منهاتان آن را تداعي مي‌كند. تعداد بناهاي پانزده شانزده طبفۀ آن كه در دو سوي سه خيابان كوتاه و متقاطع آن چيده شده، از بسياري از شهر‌هاي بزرگ كشور بيشتر و شمار هتل‌هاي پر ستارۀ آن از پايتخت مملكت نيز فزونتر است و قيمت زمين و سرقفلي مغازه در آن با طلا و جواهر برابري مي‌كند.

هزينۀ اين همه جلال و شكوه نو يافتۀ سرعين را البته صد‌ها هزار توريستي مي‌پردازند كه درسه ماهۀ تابستان نه فقط همۀ ظرفيت هتل‌ها، آپارتمآنها و مهمانپذير‌هاي آن را مملو مي‌سازند، بلكه پياده روهاي آن را نيز به اشغال چادر‌هاي مسافرتي در مي‌آورند. تعداد اين گروه از مسافران سرعين، كه دو سوم مشتاقان آن را تشكيل مي‌دهد، گاهي چنان زايد بر ظرفيت شهر است كه افراشتن يك چادر ديگر به واقع امكان ناپذير مي‌گردد. ناگفته پيداست كه در چنين اوضاع و ازدحامي يافتن جاي پارك ماشين چه عذاب اليمي مي‌تواند باشد. به قرار اطلاع براي مقابله با چنين فشاري پروژۀ ساخت ۱۰هتل ديگر نيز در دست اجراست.

براي سر گرم كردن اين سيل خروشان جمعيت، در شهري كه طول سه خيابان موجود آن به سختي به يك كيلومتر مي‌رسد، علاوه بر چشمه‌هاي جوشان آب معدني، كه هر كدام در چند ده متري هم واقع اند، در سال‌هاي اخير وسايل ديگري نيز فراهم شده مثل يك تله سيژ و پيست اسكي مصنوعي و رستوران‌ها در كنار انواع بوفه، سالن‌هاي ماساژ و سونا. در اين ميان گويا جاذبۀ "تله سيژ" از همه بيشتر است. زيرا كه به وسيلۀ آن مي‌توان در عرض چند دقيقه از آب ۵۱ درجۀ "گاوميش گلي" به در آمد و خود را به آب بسيار خنك درياچۀ دهانۀ قلۀ سبلان رساند و از آنجا آب‌هاي مواج درياي خزر را در ۱۰۰ كيلومتري نظاره كرد.

انواع نمايش‌هاي پانتوميم و سياه بازي، جوك گوئي، به ويژه تئاتر و سينما هم وجود دارد. گوئي تئاتر‌هاي لاله زار تهران در دامنه‌هاي سبلان عمر دوباره يافته اند.

در صعود به قلۀ سبلان چشم اندازي از مزارع و كشتزار‌هاي گندم، جو، چغندر قند، پنبه، فندق، سويا و ذرت و گونه‌هاي گسترده‌اي از محصولات جاليزي ديده مي‌شود. آتشفشان فرو خفتۀ سبلان، كه يكي از زيباترين كوه‌هاي آلپي جهان به شمار مي‌رود، بي گمان منشاء و مظهر اين نعمت و بركت بي كران است كه به دامن نشينان خود ارزاني داشته و اهالي ساير نقاط كشور با ديدۀ غبطه بر آن مي‌نگرند.

نخستين تصويري كه از واژۀ سبلان در ذهن هركس مجسم مي‌شود قلۀ مخروطي شكل و پر برف و عسل طبيعي و خوش عطر و طعم دامنه‌هاي آن است. اما زماني كه در برابر سبلان واقعي ايستاده اي اين تصور و تخيل، هرچند دلنشين، اما كم عمق، جاي خود را به احساس شكوه و عظمت هوش ربائي مي‌دهد كه قلم از توصيف آن عاجز است.

حضور ملموس و مسلط سبلان در زندگي مردم منطقه، كه در محل آن را "سلطان ساوالان" مي‌نامند، و عزت و احترامي كه اين كوه در دل مردم دارد موجب پيدايش افسانه و اساطير چندي نيز شده است. افزون بر اين كه در ادبيات فارسي قلۀ اين كوه مسكن و مأواي ديوان افسانه اي است، در روزگاران كهن اين باور در ميان مردم محل رواج داشته كه يكي از مقدسين در قلۀ آن مدفون است. حتي كساني براي زيارت آن مكان مقدس به قلۀ پر برف و يخ آن صعود كرده و غالباً جان خود را در آن راه از دست داده‌اند.

به اين ترتيب در روزگار ما به يمن ثروت و مكنتي كه صنعت توريسم بر اين منطقه سرازير مي‌كند و به ياري تكنولوژي روز، كه رؤيا‌ها را به حقيقت تبديل مي‌كند، ديگر نيازي به از جان گذشتگي براي تشرف به قلۀ سبلان نيست.


براي تماشاي ويدئوي سرعين , روستان پنج ستاره

با سرعت پائين ببينيد

با سرعت بالا ببينيد



Share

0 نظرات:

تازه‌ترین نوشته ها